رسانه ملی از نهاد رهبری هم مهمتر است/ صداوسیما در برابر رفتار مجریانش گاهی از سوراخ سوزن میگذرد و گاهی از در دروازه نه!
تلویزیون ایران در تلاش برای بازسازی رابطه خود با مخاطب، به نقطهای رسیده است که گاه مرز میان خلاقیت و بیقاعدگی در رفتار برخی مجریانش محو میشود. علی درستکار، مجری و کارشناس باسابقه رسانه، در گفتوگو با خبرآنلاین از تغییر معیارهای انتخاب مجری، فراموشی ارزشهای قدیمی و ضرورت بازخوانی مفهوم «استاندارد» در روزگار جدید گفت.
ریحانه اسکندری: در سالهای اخیر، تلویزیون در تلاش برای بازگرداندن مخاطبان از دسترفتهاش، دست به آزمونهایی زده که نه تنها نتیجه مطلوبی نداشته، بلکه گاه با واکنشهای تند و انتقادات گسترده همراه بوده است. مجریانی که تا چند دهه پیش نماد وقار، ادب و دانش رسانهای محسوب میشدند، حال جای خود را به چهرههایی دادهاند که بیشتر به دنبال جلب توجه، شوخیهای لحظهای و بازتولید فضای شبکههای اجتماعی در قاب تلویزیوناند. رفتارهای غیرمنتظره و عجیب و لحن نامتعارف برخی مجریان در ماههای اخیر، این پرسش را به میان میآورد که آیا «رسانه ملی» در مسیر تغییر استانداردهای خود گام برمیدارد یا صرفاً قربانی شتابزدگی برای حفظ مخاطب شده است؟
برای بررسی این موضوع و واکاوی ریشههای این تغییرات، به سراغ علی درستکار، مجری و کارشناس باسابقه تلویزیون که این روزها در شبکه نمایش خانگی فعالیت میکند رفتیم.
هر نسل ارزشها و ضد ارزشهایش را، خود بازتعریف میکند
درستکار در پاسخ به این پرسش که رفتارهای عجیب برخی مجریان، مخصوصاً در ماههای اخیر، مبتنی بر تغییر استانداردهای تلویزیون است یا خیر، گفت: «اصل ماجرا این است که استانداردها، ارزشها و هنجارهای جامعه را چه کسی و چه نهاد رسمی میسازد؟ این که چه چیزی در یک جامعه به عنوان هنجار پذیرفته میشود و چه کسی آن را تعیین میکند، به فرهنگ، آداب و رسوم و مدیریت نهادهای رسمی مرتبط با این موضوع، برمیگردد. یکی از نهادهای اصلی اما خود مردم هستند؛ جمعیت و توده مردم میتوانند با پذیرش یا رد یک رفتار، اعم از پندار، کردار، گفتار یا هر شکل دیگر، آن را تبدیل به هنجار یا ارزش کنند یا جلوی آن را در همان ابتدا بگیرند. حتی اگر آن رفتار تازه و نوپا، یک حکم دینی باشد؛ مثل حجاب که گفته میشود حکم خدا است و در کشور ما برای این بزرگواران خیلی مهم و حیاتی شده است.»
او با تأکید بر این که مسئله مهمِ دیگر گذشت زمان و تغییر نسلها است، توضیح داد: «چه ما بپذیریم و چه نپذیریم، چه دوست داشته باشیم و چه نه، زمان میگذرد و نسلها تغییر میکنند. ادب، آداب و ارزشها نیز نو میشوند و همزمان، هنجارها، ناهنجاریها، ارزشها و ضدارزشهای نوین ظهور میکنند. در مواجهه با چنین پدیدههای جدیدی، که من آن را مواجهه سنت و مدرنتیه نمینامم لزوماً، بلکه تقابل قدیم و جدید میگویم؛ باید فارغ از ذهنیتها و تعریفهای رسوبکرده قبلی، با عملکرد مناسب و متناسب برخورد کرد. امروزه فاصله رویکرد قدیمی و جدید دیگر ۲۰ سال، ۵۰ سال یا ۱۰۰ سال نیست، گاهی یک سال یا دو سال هم اختلافات و تغییرات بیننسلی ایجاد میکند و برای همین برخورد والدین با فرزند اول و دوم هم باید فرق کند؛ چون فرزندان اول و دوم حتی با اختلاف کمِ سنی از زمین تا آسمان فرق دارند. پس نمیتوان به این راحتی رفتارها را ارزشگذاری کرد و بر مدار سلیقه گفت دوست دارم یا ندارم؛ بلکه باید در مقام داوری در مواجه با چنین پدیدههای نوین، فارغ از ذهنیتها و تفکرات رسوبکرده در ذهنمان عمل کنیم؛ و این، مهم است. حالا اگر هر کسی با این معیارها مسئله دارد بگوید که زشت چیست؟ بد چیست؟ زیبا چیست؟ خوب چیست؟ به نظر میرسد اینها مفاهیمی است که در هر دوره باید بازخوانی و دوباره بررسی شوند. بازخوانی نه به این معنا که لزوماً تغییر کند، به این معنا که یادآوری شود. شاید یکی از اسرار توصیه و تأکید اسلام به تذکر و یادآوری، یا پند و اندرز همین است. یادآوری شود تا اگر مطابق شرایط زمانه نیست یا نیاز به تغییری هست ایجاد شود. آیا پیشوایان معصوم ما در ۲۵۰ سال زندگی خود همه یک طور بودند؟ بلی؛ بر یک مبانی واحد بودند ولی آیا روبناها در دوران هرکدام تغییر نمیکرد؟»
دستکار با اشاره به ضرورت رعایت چارچوبها گفت: «یک مجری یا رسانه باید برای محصولات خود کارهایی انجام دهد که جذاب باشد و در عین حال، رفتارهایی که دفع یا آزار ایجاد میکند، انجام ندهد. همه اقدامات اما باید در چارچوب هنجارها و ارزشهای متداول و متعارف آن عصر و زمان باشند.»

او با اشاره به بزرگان حوزه خود افزود: «شاید امروز اگر بزرگانی مانند استاد علیاکبر عالمی حضور داشتند؛ علاوه بر مخاطبان خاص، مخاطب روز هم داشتند که مطلوبیت مطبوع و پسند خود را در همراهی با استاد مییافتند؛ من در حال حاضر این تجربه را در اجرای برنامه «سپنج» دارم؛ برایم جالب است که در کنار مخاطبانی از نسل خودم و خاص، مخاطبان از نسل امروز هم جزو بینندگان هستند؛ اما نکته این است که چه قدر ممکن است همین گروه، «جوکر» را هم ببیند!»
درستکار با بیان مثالی از زندگی روزمره تاکید کرد: «اگر کار درست در زمان و مکان درست انجام شود، درست است؛ و اگر همان کار درست در زمان یا مکان نامناسب انجام شود، میشود نادرست؛ پس اعمال عناصری برای ایجاد جذابیت بیشتر اگر درست باشد و به درستی صورت گیرد؛ نادرست و ناپسند نخواهد بود.»
روزگاری که هر کدام از مجریان دارای نماد و شاخصی مخصوص به خود بودند
او در پاسخ به این مسئله که حتی نسل جدید با رفتار برخی مجریان آنتن زنده مشکل دارند و اصلا برایشان جالب نیست، گفت: «من حقیقتاً نمیتوانم درباره تلویزیون نظر بدهم، چرا که اساساً انگیزهای برای تماشای تلویزیون ندارم و حتی خبرها را هم دنبال نمیکنم. طوری که در حال حاضر نمیتوانم از سه مجری فعلی نام ببرم. این نکته را هم باید بگویم که از اینجا به بعد ممکن است برخی صحبتهایم در تضاد با توضیحاتی باشد که ابتدا دادم. چون ابتدا کلی نظر دادم و الان ممکن است با نظر به جزئیات بیشتر و بر مدار سلیقهام وارد بحث شوم.»
درستکار با اشاره به تجربهای شخصی افزود: «تازگی، یک بار کنار یک جوان دهه هفتادی، پای تلویزیون نشسته بودم که از من پرسید چرا تلویزیون مجری ندارد!؟ من پاسخ دادم که مجریهای متنوع و متعددی هستند، حتی بسیاری از افراد جدید آمدهاند و در حال فعالیتند. گفت نه چرا «مجری» ندارد؟ از آن زمان دارم به این نکته فکر میکنم که بلی؛ مجری با تعریفی سازگار با استانداردهایی حرفهای و فنی را میگفته؛ آیا داریم؟ چه اندازه!؟»
او با تاکید بر تاریخچه و استانداردهای گذشته گفت: «در دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰، مجریان و شخصیتهایی روی صفحه تلویزیون ظاهر میشدند که هر کدام دارای نماد و شاخصی مخصوص به خود بودند. مثلا آقای رضا معینی که خوشپوشی و ادب او الگو بود؛ مرحوم کمالالحق سلامی که از نظر ادبیات و سخنوری برجسته بود؛ یا استاد علیاکبر عالمی که در حوزه سینما و هنر توانمند و غنی بودند. هر مجری، ویژگیهای منحصر به فردی داشت که باعث میشد بیننده آن ویژگی شاخص را از او یاد بگیرد؛ یعنی مخاطب با خودش میگفت، این مجری را از میان میلیونها نفر شایسته دانستهاند که در قاب تلویزیون در طاقچه چشم مخاطب بنشانند! درست مانند این که شما در خانه یا محل کارتان، میلیونها چیز میبینید ولی یک یا دو مورد را انتخاب میکنید که قاب بگیرید. زمانی که چهرهای برای اجرا انتخاب میشود یعنی از میان میلیونها انسان توانمند و غیرتوانمند دیگر در نظر گرفته شده و نکته برجسته اینجاست که این قدر شایسته بوده است که باید برای مخاطب، قاب گرفته شود و مقابل دیدگانش قرار داده شود؛ به این دلیل که ادب و آدابش درست است، تیزهوش است، سرعت انتقال ذهنی او بالاست، حضور ذهن برتری دارد یا هر ویژگی لازم دیگر؛ حتی در دورانی مجریها وارسیهای شخصیتی میشدند؛ یعنی خانه و خانوادهشان کاملا بررسی میشد.»
حتی در غرب هم مجریان هرکاری دلشان میخواهد نمیکنند
درستکار با تاکید بر اهمیت شایستگی و ارزیابی دقیق و جامع مجریها گفت: «حتی در دنیای غرب هم همینطور است. اینطور نیست که در آنجا هم هر کسی دلش خواست مجری شود بشود و بعد هر کاری دلش خواست بکند، خیر، رفتارشان زیر ذرهبین است، هرچند ممکن است نوع استانداردها فرق کند ولی آنها هم حق ندارند هر لباسی را بپوشند، در هر مراسمی شرکت کنند و هر کاری دلشان خواست انجام دهند. حتی در رسانههای موفق و پیشتاز جهان مانند سیانان و بیبیسی، چنین استانداردهایی رعایت میشود و رفتار مجریها زیر ذرهبین است و در صورت لزوم برخورد میشود.»
او ادامه داد: «در کشور ما رسانه در برابر رفتارهایی از سوی مجریان گاهی از سوراخ سوزن میگذرد، اما گاهی از در دروازه نه! گاهی یک مجری به دلیل حمایت از یک شخصیت بنیادین نظام طرد میشود و برخی با اینکه به برخی از همان شخصیتها نه ایمان و باور دارند نه به برخی از اصول اما مصونیت دارند! نمیدانم استاندارد کدام است!»
رادیو و تلویزیون مهمترین نهاد فرهنگی کشور است، حتی مهمتر از برخی نهادها مثل نهاد رهبری! چرا که اثرگذاری آن در جامعه گاهی از خود رهبری هم بالاتر است. درواقع رهبری از آن کمک میگیرد تا مقصود خود را به مردم برساند
درستکار در ادامه با اشاره به اهمیت گفتوگو و تفاهم بین طرفهای مختلف و دارندگان دیدگاههای گوناگون حرفهای در این زمینه گفت: «موضوع اصلی این است که ما با هم حرف نمیزنیم! ما باید بنشینیم و با هم زیاد حرف بزنیم! تاکید میکنم: نه کم؛ بلکه زیاد حرف بزنیم! مثلا فلان مدیر نگوید من تا به حال سه بار جلسه با مجریان داشتهام! سه بار کافی نیست؛ باید پیوسته جلساتی برگزار شود؛ جلساتی بیننسلی باید برگزار شود. یعنی استاد عبدالرشیدی و استاد کاردان و استاد رضوی و استاد نوری و استاد میرفخرایی که الحمدالله در میان ما تشریف دارند باید در این جلسات حضور پیدا کنند، دوستان نوپا هم باشند، مدیران هم حضور داشته باشند، همه بنشینند، گوش کنند، پنج ساعت صحبت کنند و معیارها و نگاهها بیان شود و آن قدر زمان صرف شود تا نگاه و فهم طرفها به هم نزدیک شوند. در این جلسات باید مخاطبانی از تهران و شهرستانها هم حضور داشته باشند تا دیدگاههای متفاوت بینندگان هم شنیده شود.»

درستکار با اشاره به تجربههای پیشین ادامه داد: «ما تاکنون چند جلسه حرفهای تلویزیونی یا سیاستگذاری برای تلویزیون داشتیم که با مشارکت مخاطب بوده است؟ در اینجا این پرسش پیش میآید که اساساً دریافت نظر مخاطب چگونه انجام میشود؟ تحلیل محتوا و نظر مخاطب را چه کسی انجام میدهد؟ آیا درست انجام میشود؟ بر مدار کدام استاندارد؟ آیا هنگامی که از مردم میپرسید تلویزیون میبینند یا نه از بینایی آنان میپرسید؟ از مردم میپرسند تلویزیون میبینید میگویند بله میبینیم ولی اگر یک سوال درباره محتوای یکی از برنامهها بپرسید آیا جوابی دارند؟ خب خیلی چیزهای دیگر را هم میبینند ولی دیدن با تماشا فرق دارد. اگر مخاطب میگوید برنامهای را دیده باید درباره برنامه از او سوال شود تا معلوم شود آیا واقعاً برنامه را دیده و درک کرده است؟»
او با تاکید بر اهمیت شفافیت و استاندارد بودن نظرسنجیها گفت: «نظرسنجیها باید دقیق و صحیح باشند، نه سطحی یا محدود. میگویند نمیشود هر هفته صرفاً تحقیقات انجام داد. چرا نمیشود؟ رادیو و تلویزیون کشور اگر نتواند کار درستی را به بهترین شکل انجام دهد، چه نهادی میتواند این کار را انجام دهد؟ رادیو و تلویزیون مهمترین نهاد فرهنگی کشور است، حتی مهمتر از برخی نهادها مثل نهاد رهبری! چرا که اثرگذاری آن در جامعه گاهی از خود رهبری هم بالاتر است. درواقع رهبری از آن کمک میگیرد تا مقصود خود را به مردم برساند. منظورم رسانه یعنی همان ابزاری که به دست مدیران و فعالان آن داده شده تا مردم را بیاگاهانند؛ یعنی مهمترین نهاد ارتباطی بشر امروز.»
او در ادامه درباره اعمال سلیقهها توضیح داد: «این اعمال سلیقه در انتخابها حتماً وجود دارد. حتما سلیقه افراد اثر دارد. مثلاً منع یا جواز آستینکوتاه و موی بسته برای مردان، چادر یا مانتو، روسری یا هدبند برای دختران و زنان براساس سلیقه تصمیمگیری میشود؛ این که یک شبکه تا چه حد آزاد باشد، پوشش و رفتار مجریان آن چهگونه باشد، در اخبار و در سایر برنامهها چهگونه تنظیم شود، العالم چه طور باشد و پرس تیوی چه طور و حاصل آن چنین شود که مثلاً ششطور رفتار متنوع در یک رسانه و یک سازمان رسانهای وجود داشته باشد؛ همه تحت تأثیر مصالحی است که بخشی از آنها را سلیقه شکل داده است. اما درستی یا نادرستی آن برمیگردد به همان نکاتی که اول گفتم؛ برمیگردد به این که معلوم باشد معیارها را چه کسی و چه نهادی وضع کرده و آیا معیارها، خوشایند یک مرجع رسمی است یا خوشایند مخاطب عام یا تلفیقی از هر دو؟»

او با اشاره به شکلنگرفتن تعامل درست بین نسلها گفت: «از زمانی که رهبری تاکید کردند جوانترها در پستها درگیر شوند، یک چالشی که ایجاد شد این بود که برخی پیرترها کنار گذاشته شدند و جوانترها بدون تعامل با آنها شروع به کار کردند. هیچ عقل سلیمی قائل به این نیست که پیرها کنار گذاشته شوند و کسی کاری به کارشان نداشته باشد. هیچ عاقلی نمیگوید پیرها نباید کاری به کار جوانترها داشته باشند. اگر اینطور باشد خود شخص رهبری هم جوان نیستند، باید کنار گذاشته شوند؟ ده شخصیت دیگر در جهان هم همینطور هستند، ولی میبینیم که در کار هستند و خوب هم کار میکنند. پیران باید حضور داشته باشند، تجربه و خرد آنها باید در قالبی متناسب با نسل امروز به کار گرفته شود و جوانگرایی در رسانه هم قطعاً بر مبنای مشورت و بهرهمندی از تجارب و فهم پیران فهمیده و مجرب باید صورت بگیرد تا انتقال تجربیات و فنون کار حرفهای تدریجی و درست صورت گیرد.»
درستکار با تأکید بر همگرایی و مسئولیت مدیران گفت: «در زمان تهیه گزارشهایی در مورد مسائل اینچنینی همه ما، هر که هستیم، باید از دامنزدن به التهاب و واگرایی پرهیز کنیم و در همگرایی بکوشیم. برخورد نظرات متفاوت مبارک است و برکات خود را دارد، اما عداوت نباید وجود داشته باشد. اگر کسی قرار است از تلویزیون ناراحت باشد، من هستم؛ با این حال این را درک میکنم که مدیران، وقتی بر صندلی مدیریت مینشینند، هزار و یک اقتضاء دیگر غیر از رفاقتها و سلیقهها آنها را احاطه و وادار میکند که نامتناسب با انتظار رسمی، رفتاری نداشته باشند.»
خوشحالی مردم بالندگی جامعه است
علی درستکار در پایان گفت: «با این حال، مدیران در سطوح مختلف باید حال مردم را درک کنند؛ نباید از یاد ببرند که خوشحالی مردم، بالندگی جامعه را میسازد؛ چو شادی بکاهد؛ بکاهد خرد! این خوشحالی و بالندگی، مأموریت اول حاکمیت در همه سطوح در شرایط امروز ما است. حتی یک شهروند هم مسئول است که رفتارش منجر به خوشحالی دیگران شود. البته خوشحالی نه به هر قیمت؛ بلکه براساس هنجارها و ارزشهای معتبر و مورد توافق جامعه. امید که آن چه عرض شد را از زبان فرزندی از ایران که عمری را در خدمت به کشور گذرانده و حالا برای بهبود شرایط و انجام بهتر کار در گوشهای از رسانه پیشکش میکند بشنویم و در کنار همه آنچه میدانیم و میدانند در کار گرفته شود.»
۲۴۲۲۴۴
کد خبر 2131549
- خرید ارزان بلیط هواپیما از 900 ایرلاین رزرو ارزان 1.5 میلیون هتل در سراسر دنیا خرید آنلاین بلیط قطار با بهترین قیمت انواع تورهای مسافرتی، برای هر نوع سلیقه اخذ ویزای آنلاین 50 کشور در کوتاهترین زمان صدور فوری انواع بیمه مسافرتی داخلی و خارجی
-
رسانه ملی از نهاد رهبری هم مهمتر است/ صداوسیما در برابر رفتار مجریانش گاهی از سوراخ سوزن میگذرد و گاهی از در دروازه نه!
-
پیامهای تسلیتی که برای درگذشت واحد خاکدان مخابره شد
-
اعلام نامزدهای جشنواره فیلم کوتاه تهران/ ایستگاه پایانی؛ امروز جمعه، ۲ آبان، استادیوم تنیس ایرانمال
-
وقتی نمیبینی، صدا همهچیز است
-
وزیر ارشاد: هیچکس دستور نداده برای تقوایی بزرگداشت برگزار نشود
-
بازیگر فیلم عباس کیارستمی درگذشت
-
میان خبر و شایعه؛ پژمان جمشیدی و مسئولیت رسانهها







